صبح کفش و کلاه کرده عزم دفتر سلطانالآیینه داشتم که اگر اخلاق مبارک شیرین بود سر و گوشی آب داده از آخرین خبرها آگاه شوم. رفتم و دیدم حضرت سلطان در منتهیالیه زیرزمین معهود پشت همان میز آهنی یک ربع قرن گذشته سخت در اوراق و اسناد غوطهور هستند، برای جلب توجه پس از عرض سلام و احوالپرسی گفتم: حاج آقا میدانید شیرینترین آرزویم چیست؟ بدون اینکه منتظر جواب مانده یا شنیدن جمله «چایتان را میل بفرمایید یعنی پرچانگی بس است و بفرمایید بروید»
گفتم: آرزو دارم دوران نامزدی و ماهعسل تا آخر عمر ادامه یابد منظورم هم در زندگی و هم در سیاست است. در زندگی دوران نامزدی و ماهعسل همهچیز شیرین مثل عسل و قول و قرار مخ زدن است. در سیاست هم که دوران انتخابات نامزدی نامزدان و مخزنی مردم میگذرد چقدر شیرین است؟ خانه برامون میخرند، ماشین زیرپامون میکنند، منع و مانع در هر امری برطرف میگردد، پهنای اینترنت به پهنای کت زباندراز میشود، با دنیا آشتی میکنند، گشت ارشاد تعطیل میگردد، سانسور برداشته میشود، دوران سربازی بر وفق مراد میگردد، دیگر از صداوسیما نگو چون همانند صداوسیمای سوئیس باحجاب و بدحجاب و زبانم لال بیحجاب نشان داده میشود از برنامههای هویت و چراغ و روشنایی و تاریکی خبری نیست، برنامهها و آزادی بیان و تریبون آزاد حتی در پارکها مثل هایدپارک لندن خواهد شد.
بنابراین زباندراز آرزو میکند ای کاش به جای یک ماهعسل انتخابات و 47ماه زمامداری از ما بهتران، یک ماه کشورداری بود و 47ماه انتخابات… حرفم که به اینجا رسید حضرت سلطان عینک مطالعه را بر چشم گذاشته و گفتند: زباندراز عزیزم کمی تامل و تحمل فرمایید! چایتان سرد شد، میل بفرمایید فهمیدم: توقف بیجا مانع کسب است نوشیدم و رفتم و…
زباندراز
- نویسنده : زبان دراز
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 21,ژانویه,2025